در سالروز رحلت حضرت امام رضا (ع) نگاهی می کنیم به گلچینی از اشعار در مدح امام رضا (ع) در شعر فارسی. شعرهایی از سنایی غزنوی، خاقانی، جامی و وحشی بافقی از شاعران ادب کلاسیک و همچنین اشعاری از دوران مشروطه و البته معاصر برای مخاطبان گزین شده است که ذیلاً از نظرتان می گذرد.
سنایی غزنوی
دین را حرمیست در خراسان / دشوار تورا به محشر آسان
از معجزه های شرع احمد / از حجت های دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت/پیوسته درش مشیر غفران
***
بی نام رضا همیشه بی نام / بی شأن رضا همیشه بی شأن
خاقانی
چه سبب سوی خراسان شدنم نگذارند /عندلیبم به گلستان شدنم نگذارند
نیست بستان خراسان را چون من مرغی/مرغم آوخ سوی بستان شدنم نگذارند
روضه ی پاک رضا دیدن اگر طغیان است/شاید آر بر ره طغیان شدنم نگذارند
***
به خراسان شومان شاءالله/ن ره آسان شومان شاءالله
نه نه تا حکم زسلطان چه رسد/تا به فرمان شومان شاءالله
گردهدرخصه کنم نیت طوس/شبه رضوان شومان شاءالله
گردآن روضه چون پروانه ی شمع/مست جولان شومان شاءالله ادامه مطلب ...
رضاجان
دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی
(راهنمای دانلود فایل از طریق مرورگر: بر روی «دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی» کلیک راست کنید و گزینه save را انتخاب کنید. گزینه save در مرورگرهای مختلف دارای پسوندهای مختلف میباشد.)
السّلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام
خیابان خواجه نصیر بین کیان وشیخ بها پلاک 129منزل شهیدرضانیک فرجام
لطفاً عزیزان اطلاع رسانی کنند. منتظر حضور عزیزان هستیم. با تشکر
امام رضا(ع) این پیام را به وسیله حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) فرستادهاند
شیخ مفید در کتاب «الاختصاص، صفحه 241» پیام جامع، آموزنده و جالبی را از امام رضا علیهالسلام آورده است. امام(ع) این پیام را به وسیله حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به شیعیان و دوستداران اهل بیت(ع) فرستادهاند. متن پیام این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند.
و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با
یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود
یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم
که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد
از زیانکاران خواهند بود.
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار
داده و بدکاران آنان را جز آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما
را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار
خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار
نخواهد داد.
جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش
بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح
ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد
برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها
به خدا پناه می برم.
متن حکم رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
جناب حجتالاسلام آقای حاج سیّد ابراهیم رئیسی دامت برکاته
اکنون که جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای طبسی رحمةاللهعلیه پس از سالها
تلاش مخلصانه و موفق در خدمتگزاری به بارگاه مبارک و منور حضرت علی بن موسی
الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء به سرای باقی شتافته و در جوار مضجع شریف
آرمیدهاند، جنابعالی را که خود نشأتیافتهی آن دیار پر برکت، و برخوردار
از صلاح و امانت، و کارآزموده در مدیریتهای کلان میباشید، به تولیت آن
آستان نورانی و مقدس منصوب میکنم و توجه آن جناب را به نکاتی معطوف
میدارم:
۱- خدمتگزاری آستان قدس رضوی، افتخار معنوی بزرگ و زمینهی بهرهمندی از روحانیت آن خورشید فروزان و تقرّب به ساحت ولایت آن مهر درخشان است. این فرصت کمنظیر را مغتنم بشمارید و همهی توش و توان خود را مصروف آن سازید و سرمایههای معنوی را که بحمدالله از آن برخوردارید، در پرتو آن افزایش دهید.
۲- خدمت به زائران آن بارگاه مقدس بویژه ضعفاء و نیازمندان را از رئوس برنامههای خود قرار دهید.
۳- خدمت به مجاوران و بویژه مستمندان و مستضعفان وظیفهی دیگری است که شایسته است به آن اهتمام ورزید.
۴- آستان قدس ظرفیت فرهنگی عظیمی است که میتواند در فضای عمومی کشور و جهان اسلام اثرگذاری کند؛ شایسته است با کمک خبرگان فرهنگی، بیشترین بهره از این ظرفیت کمنظیر در ترویج معارف قرآنی و مکتب اهلبیت علیهمالسلام گرفته شود.
۵- مجموعهی فضاها و بناهای آستان قدس گنجینهی منحصر به فردی از هنر معماری اسلامی و ظرائف و لطائف علمی و هنری پر مضمون ملت ایران است؛ نگهداری و نگهبانی از این موزهی عظیم که در زمان تولیت فقید به نزدیک ده برابر گذشته ارتقاء یافته از جملهی وظائف بزرگ و شایستهی توجه است.
۶- حفاظت از موقوفات و بهرهگیری بهینه از آن در مصارف خود که متولی فقید بدان اهتمامی ویژه داشتند و بویژه بهرهمند ساختن تهیدستان نقاطی از کشور که آن موقوفات در آن قرار دارند، بر حسب گنجایش وقفنامهها نیز وظیفهی بزرگ دیگری است.
۷- سامان بخشیدن به بنگاههای اقتصادی و خدماتی آستان قدس رضوی و انضباط قانونی آنها نیز باید همواره مد نظر بوده از آن غفلت نشود.
بار دیگر جنابعالی را به استمداد از انوار مقدسهی آن مضجع روحانی که بیشک به توفیق در انجام این وظائف کمک شایانی خواهد کرد و نیز به نکتههای ۲ و ۳ توصیه میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای متولی فقید سعید که در مدیریت و پیشرفت این دستگاه عظیم سعی وافر و خالص مبذول داشتند مسألت مینمایم و توفیق جنابعالی و همه خدمتگزاران آن آستان رفیع را همراه با تشکر از زحمات آنان از خداوند متعال خواستارم.
والسلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
۱۷ اسفند ماه ۱۳۹۴
محبت
و دلبستگی شدید مؤمنین به رسول خدا و اهل بیت او علیهم السلام از ویژگیها و
امتیازت آنان است. مؤمنین همواره از عمق دل به اهل بیت علیهم السلام عشق
می ورزند و در پی دستیابی به رضایت آنان هستند و طبیعی است که محبت به آنان
جلوه ها و آثار گوناگونی در زندگی دارد و زیارت مرقدهای پاک و نورانیشان
در زمره مهم ترین آن جلوه هاست.
اگر حتی یک روایت هم در فضیلت زیارت
معصومان علیهم السلام صادر نشده باشد، ادب در برابرشان، مومنان را وامی
دارد که به زیارتشان مشرف شوند. البته روایات فراوانی درباره فضیلت زیارت
معصومان - علیهم السلام - و آداب آن و گروهی از عبادات و احکام حرمشان
روایات متعدد و متنوعی از معصومان - علیهم السلام - رسیده است که محدثان
بزرگ در ثبت و ضبط آنها کوشیده اند.
ادامه مطلب ...
مثل
همه ی پیرمردهای روستائی، او هم زندگی ساده ی خودش را داشت؛ امّا با یک
تفاوت؛ و آن اینکه از بچگی همیشه یک عصا همراهش بود. با همین عصا و همین
پا، زندگی کرده بود. ازدواج کرده بود و پا به سن گذاشته بود.
روزی همسر
سالخورده اش گفت: «حسین آقا! تو که دیگه پیر شدی. تا جائی هم که از دستمون
بر می اومد؛ دکتر و دوا کردیم ولی فائده ای نکرد! همه جا رفته ایم. بیا این
آخر عمری، بریم حرم امام رضا و از خودش بخوایم. شاید شفا بده!»
حاج
حسینِ پیرمرد، خودش را به مشهد رساند و پرسان پرسان به هر سختی ای بود حرم
را پیدا کرد و با همراه دیرینه اش «عصا» به سمت ورودی صحن رفت.
امّا باز، دلِ ساده اش آرام نمی شد. با خودش گفت: «بگذار از خادم حرم هم بپرسم تا اشتباهی نروم!»
ورودی
صحن، خادمی سیاهپوش با شال و کلاه مفصّلی ایستاده بود. پیرمرد گفت: «آقا
ببخشید! امام رضا کجاست؟! آخه من با خودِ خودِ امام رضا کار دارم!»
خادم که از حرف پیرمرد خنده اش گرفته بود، به شوخی گفت: «اگه با خودِ خودِ امام رضا کار داری، اینجا نیستند! باید بری اون طرف صحن، نزدیک گنبد. بعد از پلّه ها بری بالا. «خودِ» امام رضا زیرِ گنبد نشسته اند!»
پیرمرد در حالی که از صحن خارج می شد؛ با صدای لرزانی که بوی خوشحالی اش تا عرش می رسید، جواب داد: «ممنونم! آدرسی که دادی درست بود! خودِ امام رضا منو شفا داد! خودِ خودِ امام رضا» و خادم را در بُهت و حسرت، تنها گذاشت
طلوع ، شروعی دوباره در آغاز صبح است.
سالیان سال است می آیم و میروم،در انتظار صبحدم ام..
پنچره فولاد..سقا خانه...اسماعیل طلا..و..
همه و همه وام دار درد و دل های من اند.
درست است که: بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته است گنهکار نیاید..
اما من..گذرانده ام از سر خود واژه ی حیا را..
هر بار که امدم و اذنی گرفتم..باورم شد که بیگناهم.
تازه آخرش هم میگفتند:مثل روز اول خلقتت شده ای..
میبینی روزگار را..
داستان من و شما را..
دستت را می گذاری روی مرزی ترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع می کند
به جوانه زدن...
سلام می کنی چشمت مست تماشای گنبد طلا می شود...
بو می کشی تا ریه هایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رئوف
و احساس تازگی اندیشه های خسته ات را فرا می گیرد...
زیر لب زمزمه می کنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟
دلت را جا گذاشتی در حرم و گره اش زدی به ضریح امام رضا...
در دنیای تو ساعت چند است؟
اینجا تنها مکانی است در این شهر که آدم ها هم حواسشان به گذر زمان است و هم زمان از دستشان می رود. اینجا ساعت ها دقیق هر 15 دقیقه به صدا در می آیند، اما خیال کسی را ناآرام نمی کنند. اینجا زمان می گذرد، اما از روزهای عمر کم نمی شود.
مراسم زیارت عاشورا وآمادگی جهت زیارت بهشت رضوان
شنبه مورخ 94/06/07منزل برادر عظیمی
یکشنبه مورخ 94/06/08منزل برادر باوی
دوشنبه مورخ 94/06/09 منزل برادر حسین عبیداوی
سه شنبه 94/06/10 منزل برادر حاج هاشم نیسی
پیدا شدن شهید با توسل به امام رضا علیه السلام
سلام بر سلطان خراسان؛ او که غبار قدمگاهش، سرمه دیدگان ماست.
میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت بر عاشقان طریقش مبارک باد
/blogextendedpost>
آن روزها من دخترکی بودم که بخاطر همبازی شدن با کبوتران صحن و سرایت، و آب خوردن از سقاخانه ی حرمت با آن کاسه های طلایی و قشنگ، تو را دوست می داشتم.
آنچه از تو در خیال کودکانه ام تصویر بسته بود، نوازش پرهای رنگارنگ گردگیر خادمانت بود بر روی صورتم، و عطر بهشتی گلابی که موقع زیارت، لباس هایم را خوشبو می کرد.
بر روی شانه های پدرم سوار میشدم تا از میان سیل جمعیتی که دور ضریح زیبایت می چرخیدند، دست های کوچکم را به شبکه های ضریحت برسانم و آن را ببوسم. بعد که پدرم یک گوشه می نشست و با چشمانی خیس و صدایی بغض کرده، زیارتنامه می خواند، من لی لی کنان روی سنگ های صحن گوهرشاد بازی می کردم.
یادم نمی رود آن موقعی را که هنگام بازگشت از زیارت، وقتی پدرم کفش هایمان را از کفشداری حرم می گرفت، دستم از دست او رها شد و سیل جمعیت، من را با خود برد. هر چقدر چشم به اطرافم چرخاندم، پدرم را ندیدم.
با پای برهنه شروع به دویدن در حیاط حرم کردم، با چنان دلهره و شتابی که کبوترهای صحن که مشغول دانه خوردن بودند، ترسیدند و یک دفعه پریدند به هوا. هر چه پدرم را صدا زدم، جوابی نشنیدم. کم کم فریادم رنگ بغض و گریه به خود گرفت. وقتی فهمیدم گم شده ام، ترس وجودم را گرفت. به خودم گفتم:
تا ملائک همه پر را حرکت می دادند
دور تو، قرص قمر را حرکت می دادند
به طواف تو زمین بار دگر می چرخد
چون که خدام تو در را، حرکت می دادند
پرچم و گنبد و گلدسته برای زوّار
به خوش آمد، همه سر را حرکت می دادند
صبح خدّام تو بودند که با جاروشان
از کف صحن، سحر را حرکت می دادند
مقصد اصلی شان پنجره فولاد تو بود
کودکانی که پدر را حرکت می دادند
نوبت عصر شفایت به سرِ شانه ی صحن
دستها، چند نفر را حرکت می دادند
رضاجان
دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی
(راهنمای دانلود فایل از طریق مرورگر: بر روی «دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی» کلیک راست کنید و گزینه save را انتخاب کنید. گزینه save در مرورگرهای مختلف دارای پسوندهای مختلف میباشد.)