در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری قبرستان بقیع به عنوان مهمترین قبرستان اسلام به دست وهابیون تخریب شد.در کمتر کشوری به اندازه سرزمین حجاز، آثار مربوط به قرون نخستین اسلام وجود داشته است؛ چرا که زادگاه اصلی اسلام آنجاست و آثار گرانبهایی از پیشوایان اسلام در جای جای این سرزمین دیده میشود. ولی متأسفانه، متعصّبان خشک مغز وهّابی، بیشتر این آثار ارزشمند را به بهانه واهی آثار شرک، از میان بردهاند و کمتر چیزی از این آثار پرارزش باقی مانده است. نمونه بارز آن، قبرستان بقیع است. این قبرستان، مهمترین قبرستان در اسلام است که بخش مهمی از تاریخ اسلام را در خود جای داده و کتاب بزرگ و گویایی از تاریخ مسلمانان به شمار میآید.
در وصیتنامه کوتاه این شهید والامقام که چند روز قبل از شهادتش به
نگارش درآمده است و مرکز اسناد ایثارگران به مناسبت رجعت پیکر مطهر این
شهید مظلوم غواص گزیده آن را منتشر کرده، آمده است:
راه پدر را به
بچه هایم بیاموزید که همانا راه حسین(ع) است، امام را تنها نگذارید و
پشتیبان اسلام باشید، میخواستم قبرم در خاک پاک «ویکان» باشد، ولی از
آنجایی که زمستان است و سخت، هر جایی که خودتان خواستید دفنم کنید.
در
وصیتنامه این شهید غواص آمده است: بچه که تازه به دنیا آمده، اگر پسر
بود، اسمش سید محمد مهدی و (بهرام) صدایش کنید و اگر دختر بود سیدزهرا
(آزاده) صدایش کنید.
هویت پیکر مطهر یکی از ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن
که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسیدهاند و پیکر آنها با دستان بسته بعد
از گذشت ۲۹ سال از شهادتشان در یک گور دسته جمعی در ابوفلوس تفحص شد، چندی
پیش احراز شد.
شهید سیدجلیل میری ورکی فرزند سید قاسم یکی از خط شکنان عملیات کربلای ۴ بود که در منطقه امالرصاص به شهادت رسیده است.
او متولد ششم فروردین ماه سال ۱۳۳۸ از شهرستان تنکابن در استان مازندران است.
وی
اعزامی لشکر ۲۵ کربلا بود که در جبهه به عنوان یک تک تیرانداز فعال بود و
به عنوان خط شکن کربلای ۴ در این عملیات اسیر و سپس در کنار دیگر خط شکنان و
غواصان این عملیات به شهادت رسید.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
السّلام علیکم و رحمةالله. الحمدلله ربّالعالمین، الحمدلله الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. نحمده و نسبّحه و نتوب الیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
تبریک عرض میکنم [این] عید سعید را به همهی شما برادران و خواهران و به ملّت عزیز ایران و به مسلمانان سراسر جهان. و شما نمازگزاران و خودم را توصیه میکنم به رعایت تقوای الهی، پرهیزکاری، مراقبت از نفس و دوری از گناه.
ماه رمضان امسال به معنای واقعی کلمه، یک ماه مبارک بود؛ برکات الهی بر این ملّت فروبارید و نشانههای آن در روزهداریِ روزهای بلند و گرم، در محافل قرآنیِ گستردهی در همه جای کشور، در مجالس عظیم دعا و توسّل -که هزاران جوان و پیر و مرد و زن، دست تضرّع و دعا بلند میکردند، با خدای خود مخلصانه و خاشعانه سخن میگفتند- در انفاقها، در افطاریهای گستردهای که خوشبختانه چند سالی است رواج پیدا کرده است در مساجد، در معابر، در خیابانها، و بالاخره در راهپیمایی عظیم روز قدس [دیده شد]؛ اینها نشانههای رحمت الهی است؛ مردم روزهداری که شب قبل را بهمناسبت احیاء بیستوسوّم ماه مبارک رمضان و شب قدر تا صبح بیداری کشیده بودند، در روز گرم تابستان، با زبان روزه در این راهپیمایی عظیم شرکت کردند. اینها است راه درست شناخت ملّت ایران؛ این ملّت ایران است. این ملّت ایران است که ماه رمضان در محراب عبادتْ آنجور، و در صحنهی مقابله و مبارزهی با استکبارْ اینجور، خود را عرضه میکند و نشان میدهد. ملّت ما را از زبان مغرضِ دیگران نباید شناخت؛ ملّت ما را از خودش، از شعارش، از حرکتش، از این جلوههای عظیم باید شناخت؛ این است ملّت ایران. آنچه دشمن با فضاسازی سعی میکند از ملّت ایران نشان بدهد و بعضی کجفهمها هم متأسّفانه همان را تکرار میکنند، انحراف و غلط است. ملّت ایران همان ملّتی است که ابعاد و اجزاء گوناگون خود را در این ماه رمضان نشان داد. انشاءالله امروز، همهتان کارنامهی قبولی میگیرید؛ امروز انشاءالله بهمناسبت عید، ملّت ایران کارنامهی قبولی این عبادات را از منبع لطف و رحمتِ پروردگار خواهد گرفت؛ انشاءالله بعضی از شما علاوهی بر کارنامهی قبولی، جایزه هم میگیرید، درجه هم میگیرید، اعتلای معنوی و روحی هم پیدا میکنید. شعارهای ملّت ایران، نشان داد که جهتگیریها چیست؛ در روز قدس، شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا، فضای کشور را تکان داد؛ مخصوص تهران و شهرهای بزرگ هم نبود؛ همهی کشور در زیر چتر این حرکت عظیم قرار گرفت.
ادامه مطلب ...
یک ماه سخت بندگی را پشت سر گذاشتیم ، ماه تشنگی ها و گرسنگی های دلچسب بندگی ، ماه زیبای همجواری با خداوند متعال ، ماه بارش رحمت و برکت ، ماه مبارک رمضان با همه سختی ها و شیرینی هایش گذشت و اینک در آستانه یک بزم باشکوه هستیم ، روز تقدیر از اطاعت کردن های ما ، روز بزرگ پاداش گرفتن .
عید فطر از بزرگترین اعیاد مسلمانان است، روزی بزرگ که خداوند متعال در این روز بهترین ها را به بندگان روزه دارش عطا می کند ، بندگانی که نه گرما را شناختند نه طولانی بودن روز را ، با همه سختی ها امر پروردگار مهربانی ها را گردن نهادند و دم بر نیاوردند.
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) طی خطبهای در عید فطر فرمودند: آگاه باشید که خداوند این روز را عید و شما را اهل آن قرار داد، پس یاد خدا کنید تا شما را یاد کند، او را بخوانید تا شما را استجابت کند، استغفار کنید تا شما را ببخشد و فطره خود را بپردازید که آن سنّت پیغمبر شما است.[1]
امام سجاد علیه السلام در دعای وداع ماه رمضان، آنچنان از فراق این ماه می نالد که بارها و بارها بر ماه رمضان درود می فرستد: السلام علیک. اینجا سلام، به معنای بدرود و به معنای خداحافظی کردن با ماه رمضان عزیز و با این روزها و شب های نورانی است. خداحافظی با این قطعه بهشتی از زمان عمر ما و از طول دوران سال، یعنی ماه رمضان است. عزیزان من! این ذخیره تقوا را که در ماه رمضان به دست آوردیم... باید حفظ کنیم، این محصول بسیار ارزشمندی است».
عیدچیست؟
عید در لغت از ماده ی عود، به معنی بازگشت است و لذا به روزهائی که مشکلات از قوم و جمعیتی برطرف می شود و بازگشت به پیروزیها و راحتی های نخستین می کند، عید گفته می شود و در اعیاد اسلامی به مناسبت اینکه در پرتو اطاعت یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه ی حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می گردد و آلودگی ها که برخلاف فطرت است، از میان می رود، عید گفته شده است.(1)
بسیاری از آیات قرآن بر اجتماعی بودن شئون اسلامی دلالت می کند و صفت اجتماعی بودن در تمامی احکام و نوامیس اسلامی حاکم است. شارع مقدس اسلام در مسئله ی جهاد، اجتماعی بودن را به طور مستقیم تشریع کرده و دستور داده، حضور در جهاد و دفاع، به آن مقداری که دشمن دفع شود واجب است.
روزه و حج، بر هر کسی که مستطیع و قادر به انجام آن دو باشد و عذری نداشته باشد، واجب است. اجتماعیت، در این دو واجب، به طور مستقیم نیست. بلکه لازمه ی آن دو است؛ چون وقتی روزه دار روزه گرفت، قهراً در طول رمضان در مساجد رفت و آمد خواهد کرد و در آخر در روز عید فطر، این اجتماع به حد کامل می رسد و نیز وقتی مکلف به زیارت خانه خدا گردید قهراً با سایر مسلمانان یک جا جمع می شود و در روز عید قربان این اجتماع به حد کامل می رسد و نیز نمازهای پنجگانه یومیه را بر هر مکلفی واجب کرده و جماعت را در آن واجب نساخته، ولی این رخصت را در روز جمعه تدارک و تلافی کرده و اجتماع برای نماز جمعه را بر همه واجب ساخته است.
ادامه مطلب ...
عکاس برادر علی زمان زارعی
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
![]() | |
![]() | |
تصاویر اصلی را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...پیکر مطهر «کریم غوابش» شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) صبح امروز در اهواز تشییع و در بهشت آباد اهواز به خاک سپرده شد.
«کریم غوابش» جانباز ۲۵ درصد هشت سال دفاع مقدس، متولد سال ۴۸ چندی پیش در مقابله با نیروهای تروریستی داعش در سوریه به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید مدافع حرم عصر دیروز وارد فرودگاه اهواز شد.
پیکر مطهر این شهید صبح امروز چهارشنبه ۲۴ تیرماه با حضور خانواده معظم شهدا و ایثارگران تشییع و در بهشت آباد اهواز به خاک سپرده شد.
شب گذشته نیز مراسم وداع با پیکر شهید «عبدالکریم اصل غوابش»، ساعت ۲۲ از مسجد شهدا واقع در خیابان اصلی حصیرآباد اهواز به سمت منزل شهید واقع در خیابان ۱۲ حصیرآباد و پس از آن در مسجد امام علی علیه السلام که محل برگزاری مراسمات عزاداری هیات آن شهید بزرگوار است برگزار شد.
همچنین هیات کریم اهل بیت اهواز در بیست و هشتمین شب ماه مبارک رمضان میزبان این شهید مدافع حرم بود. این مراسم با حضور جمع کثیری از جوانان و شب زنده داران اهوازی و همچنین خانواده شهید غوابش و حجت الاسلام و المسلمین حیدری(امام جمعه موقت اهواز) و سرداریوسفی باسخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا محمدی (از قم) و با مداحی حاج صادق آهنگران، عباس کربلایی و سید محسن امام برگزار شد.
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...فرزند شهید غوابش:پدرم به آرزوی دیرینه خود که همان رسیدن به فیض شهادت در راه خدا و اهل البیت (ع) بود ،نائل شد.
/news_l>
مجید غوابش فرزند شهید مدافع حریم اهل البیت(ع) حاج کریم غوابش در گفتگو با اهوازنوین اظهار داشت: حاج کریم غوابش از رزمندگان و جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی بود و طبق خاطراتی که از ایشان در دوران دفاع مقدس نقل می شود بدون اطلاع اعضای خانواده راهی جبهه های حق علیه باطل می شدند حاج کریم درعزیمت به سوریه برای دفاع از اسلام و حرم حضرت زینب (س) نیز بدون اطلاع و شخصاچنین تصمیم مقدسی را گرفتند و عازم سوریه شد.
فرزند شهید مدافع حرم افزود : پس از دوران دفاع مقدس نیز همچنان خادم و مسئول هیئت عزاداری اباعبدلله الحسین (ع) وعضو هیئت امنای مسجد بود،پدرم علاقه زیادی به شهادت داشت و با حسرت در تمامی یادواره های شهدا حضور پیدا کرده و عاشقانه فعالیت می کرد.
مجید غوابش درخصوص سفر و رسیدن حاج کریم به آرزوی شهادتش گفت: پدرم تنها یک ماه پیش ازسفر، مساله عزیمت خود به سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) را با بنده در میان گذاشتند چرا که می دانستند با بیان این مطلب عده ای در مقابل این هدف والای و آرمان شهادت وی مقاومت می کنند صبح روز سفر هنگامی که در حال بستن چمدان خود بود تصمیمش را به سایراعضای خانواده اطلاع داد.
فرزند شهید افزود: مادرم که ازاین تصمیم نگران شده بود به حاج کریم گفت که راضی به رفتن شما نیستم زیرا ممکن است شهید شوی اما پدرم خطاب به او گفت اگر برای من و آرمان هایم ارزش قائل هستی اجازه رفتن را به من بده.
فرزند شهید در پایان گفت: حضرت زینب (س) پس از قرار گرفتن بر پیکر پاک امام حسین (ع) فرمود که این کمترین هدیه ما به خداوند متعال است، ما نیز با اقتدا بر این سخن بانوی بزرگوار اسلام پدر خود را تقدیم اسلام و مقام معظم رهبری کردیم .
/news_t>
پیام تبریک و تسلیت حضرت آیت الله کعبی در پی شهادت رزمنده دلیر اسلام حاج کریم غوابش ایشان امروز صبح با دیدار با خانواده شهید در حصیرآباد اهواز به ایشان تسلیت گفتند.
بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله تعالی قل لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا هو مولینا و علی الله فلیتوکل المؤمنون قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلاَّ إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِیبَکُمُ اللّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُواْ إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ایه 52-51توبه
وقتی عروسی یا مهمانی دعوت می شویم، حسابی به ظاهرمان می رسیم، و خودمان را رنگ و بویی می دهیم، از نوک سر گرفته تا کف پا، همه را خوشگل و قشنگ می کنیم که توی چشم مردم، خوش تیپ و با سلیقه باشیم. از این کار همیشه لذت می بریم، اگر یک وقتی هم دل و دماغ نداشته باشیم، کلاً بی خیال مجلس می شویم.
ماه رمضان
یک عمر به ظاهرمان رسیدم، یک عمر دنبال لباس های قشنگ و آرایش خوب بودیم، که فقط زیبا نشان بدهیم. یک عمر پول هایمان را خرج جسم مان کردیم، از مواد غذایی عالی و پر ویتامین گرفته تا لباس های مارک دار و قشنگ! حتی شده بابتش پول قرض گرفتیم، به مردم رو انداختیم، فقط به خاطر ظاهرمان! ولی تا حالا شده به سراغ دلمان برویم؟ دستی به سر و رویش بکشیم و ببینیم که چقدر گرد و غبار گناه گرفته است، اگر خوب به دلتان نگاه کنید حتماً متوجه می شوید خیلی وقت است که رنگ و بویی به خودش نگرفته و زیبا نشده!
بدون شک نیاز دارد که در خانه ی خدا برویم و برای زیبایی دلمان دست گدایی به سویش دراز کنیم. ماه رمضان می تواند بهترین فرصت برای این کار باشد.
در ادامه مطلب تصاویری از احیای مردم در مسجد کوفه را مشاهده می کنید |
«کریم غوابش» یازدهمین شهید مدافع حرم از خوزستان در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع) به شهادت رسید.
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، حاج کریم غوابش مدافع حریم اهلبیت(ع) و رزمنده هشت سال دفاع مقدس روز گذشته در سوریه به خیل یاران شهیدش پیوست.
این شهید مدافع حرم پس از جنایات تروریستهای تکفیری در سوریه و جسارت به حریم اهلبیت(ع) عازم دمشق شد و بعد از ماهها مبارزه با تکفیریها به فیض شهادت نائل آمد.
سابقه رشادتهای این شهید در دوران جنگ تحمیلی زبانزد همرزمانش بوده است.
بر اساس وصیت آن حضرت فرزندان ارجمندش به پا خاستند تا شبانه آن نازنین بدن را غسل دهند و کفن کنند و به خاک سپارند.
هنگامی که لباس او را درآوردند، در سراپای پیکر پاکش اثر زخم های بی شماری دیده می شد که در میدان های گوناگون جهاد بر آن حضرت وارد آمده و پس از بهبود اثر آنها مانده بود .
امام حسن پیکر پاک پدر را می شست و امام حسین آب می ریخت و آن نازنین بدن به گونه ای شگفت آور به خودی خود می گردید و نیاز به گردانیدن دیگری نداشت! چرا که فرشتگان آن را می گردانیدند و بوی خوش آن پیکر پاک از عطر مشک و عنبر نیز دل انگیزتر بود.
پس از پایان یافتن مراسم غسل، امام مجتبی خواهرش زینب را صدا زد و از او خواست تا باقی مانده حنوط پیامبر را بیاورد. هنگامی که آن را آورد و گشود بوی دل انگیز آن، همه شهر را پر کرد. پس از برنامه حنوط، آن نازنین بدن را با پنج قطعه کفن پوشاندند و بر تابوت قرار دادند و پسران ارجمندش حسن و حسین عقب تابوت را گرفتند، که به ناگاه دیدند، همان گونه که خود فرموده بود، جلو تابوت به وسیله کسانی که دیده نمی شدند، بلند شد و حرکت کرد و از کنار هیچ درختی نگذشتند جز این که دیدند در برابر آن تابوت و آن پیکر پاک به نشان گرامیداشت سر تعظیم فرود می آورد!
شهر یکپارچه در ماتم فرورفته بود و از آن میان بانوان هاشمی که در جریان کار بودند، در حالی که بر سر و سینه می زدند و شیون می کردند به دنبال تابوت حرکت کردند؛ اما حضرت مجتبی از آنان خواست تا آهسته و بی صدا به خانه های خویش بازگردند، چرا که برنامه این بود که آن نازنین بدن شبانه به خاک سپرده شود و برای مدتی آرامگاه آن حضرت نیز ناشناخته بماند.
ادامه مطلب ...شهادت مولود کعبه زمانی که امام آماده می شد تا به سوی صفین حرکت کرده و جنگ جدیدی را با معاویه آغاز کند، صبحگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 هجری توسط شقی ترین انسانها، عبد الرحمان بن ملجم مرادی مجروح شده و سه روز بعد در 21 رمضان به شهادت رسید.
بنا به نقل ابن سعد، سه نفر از خوارج با نامهای عبد الرحمان بن ملجم، برک بن عبد الله تمیمی و عمرو بن بکیر تمیمی، در مکه با یکدیگر قرار گذاشتند تا امام علی (ع) ، معاویه و عمرو بن عاص را بکشند. عبد الرحمان به کوفه آمده و با دوستان خارجی خود دید و بازدید می کرد. یک بار به دیدار گروهی از طایفه «تیم الرباب » رفت. در آنجا زنی را با نام «قطام بنت شجنة بن عدی » دید که پدر و برادرش در نهروان کشته شده بود. ابن ملجم او را خواستگاری کرد. زن مهر خویش را سه هزار (دینار!) و قتل امام علی (ع) قرار داد. ابن ملجم گفت که از قضا برای همین به کوفه آمده است. (1) او چندی شمشیر خویش را به زهر آلوده کرده و با همان، ضربتی بر سر امام زد که به دلیل عمیق بودن زخم و سمی بودن شمشیر، امام را به شهادت رساند. گفته شده که ابن ملجم آن شب را در خانه اشعث بن قیس بوده است. (2)
ادامه مطلب ... شب قدر" شبی که نامش گوینده ارزشش است ، شبی که باید قدر دانسته شود و ارزشش حفظ شود ، شب قدر معادل هزار ماه است ، برابر با هشتاد سال ، یعنی یک شب خاص به اندازه هشتاد سال عمر می ارزد...
شبی که خداوند آن را بر هشتاد سال برتری می دهد حتما باید قدر دانسته شود ، اما چرا این شب اینقدر مهم است؟ در این مقاله به چند دلیل مهم فضیلت شب قدر اشاره می کنیم :
1- بزرگداشت این شب توسط خداوند
خدواند ازلی و ابدی ، گاهی بنا به حکمت بی منتهای خود، زمان یا مکانی را شرافت و برتری زیادی می بخشد، و بنا بر همین حکمت "شب قدر" را بر هزار ماه برتری می دهد، بزرگترین کتاب خودش را که نامه سعادت بشر است، در این ماه نازل میکند، و آنقدر بزرگش می دارد که در درک عظمتش "کلاه از سر کودک عقل می افتد" و می فرماید: «و شما چه می دانید شب قدر چیست؟» و ما واقعا چه می دانیم شب قدر چیست؟ اما به هر حال شبی را که خدواند بی نیاز مطلق، بزرگ می دارد ، بنده سر تا پا نیاز ، چرا بزرگش ندارد؟ چرا چون شب های دیگر در خواب برود و از نزول ملائکه و قرآن و دریا دریا فیض و برکت بی بهره بماند ؟
در فضیلت احیاى شب قدر همین بس که در روایت آمده:
کانَ ابُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَریضاً مُدْنِفَاً فَامَرَ فَاخْرِجَ الى مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فَکانَ فِیهِ حَتَّى اصْبَحَ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ. «1»
امام صادق علیه السلام در مرض مشرف به موت، امر فرمود در شب بیست و سوم او را به مسجد پیامبر ببرند، تمام شب را در مسجد بود تا صبح روز بیست و سوم رسید.
زراره مىگوید: حضرت صادق علیه السلام فرمود: در شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم قرآن را برگیر و باز کن و روبهروى خود قرار ده و بگو:
الَّلهُمَّ انّى اسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ، وَ ما فِیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَ اسْماؤُکَ الْحُسْنى وَ ما یُخافُ وَ یُرْجى انْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.
خدایا از تو درخواست مىکنم به حق کتاب نازل شدهات و آنچه در آن است، و در آن است نام بزرگترت، و نامهاى نیکوترت و آنچه بیمانگیز است و امیدبخش. اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.
و هر چه مىخواهى از خدا بخواه. «2»
امام صادق علیه السلام درباره احیاداران شب بیست و سوم فرمود:
ادامه مطلب ...ساعتى به شهادت مانده، به قرآن، نماز، حج، ایتام، اصلاح ذات البین، جهاد و تقوا وصیت کرد، «1» بعد کار ابن ملجم را در وصیت خود گذاشت. «2» چه کسى این کار را در عالم کرده است که با فرق شکافته بگوید: با قاتلم این گونه برخورد کنید؟ یعنى او را به همه وصیتهاى خود وصل کرده است. وصیت او چه بود؟
حسن جان! اگر زنده ماندم که امر قاتل در اختیار خودم است و به شما ارتباطى ندارد. من مىدانم که با او چه کنم. على جان! نگفتى مىخواهى چه کنى، اما ما تو را مىشناسیم و مىدانیم که مىخواستى چه کار کنى. مىخواستى خوب شوى، کیسه پولى به او بدهى و او را آزاد کنى. این را ما مىدانیم.
اى انسان بىنظیر عالم! اى فرد! اى یگانه! خدا در ساختمان تو چه کرده است؟ گنجایشى به او داد که تمام ارزشهاى اخلاقى در او جمع باشد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام بر تمام هستى حکومتى دارد که آن حکومت بود و هست و خواهد بود. حکومتى نیز در گوشهاى از زمین بر مردم کوفه داشت. اما آن حکومتى که بر تمام مردم داشت، بسیار قوى بود، ولى همراه با عدالت.
در کوفه، در اوج قدرت، براى هدایت مردم سخنرانى مىکند، یکى از خوارج نهروان، از وسط جمعیت بلند شد و با عصبانیت گفت: «تَبّاً لَکَ یا عَلى» مرگ بر تو، چقدر هنرمندانه حرف مىزنى. چندین نفر آمدند زبانش را از دهانش بیرون بکشند، از روى منبر فرمود: مقصود او چه کسى بود؟ گفتند: على جان! تو. گفت:
ادامه مطلب ...در این مقاله ضمن اشاره به معنای لغوی و اصطلاحی واژه «خوارج»، به زمان و چگونگی پیدایش آن، فتنه انگیزی های آنان و نقش این گروه در شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخته شده است که درضمن بحث به اختصار به برخی ازعقاید این گروه اشاره می شود. هم چنین تلاش شده است، با استفاده از منابع دست اول تاریخی، عاملان شهادت امام علی علیه السلام معرفی شده واین مسئله مورد تجزیه وتحلیل قرارگیرد.
مقدمه
پیدایش فرقه «خوارج» که به ظاهردرجنگ «صفّین» شکل گرفت، زخم تازه ای برپیکر جامعه اسلامی بود. این گروه متعصب و پرخاش گر که نقاب تقوا و دین داری بر چهره داشت، با عقاید و باورهای عجیب و دور از منطق خود، همواره برای حکومت نو پای امام علی علیه السلام دردسر ساز بودند و با فتنه انگیزی های پی درپی، مشکلات زیادی برسر راه حاکمیتِ اسلام پدید آوردند؛ از این رو امام علیه السلام که آن ها را مردمی کم عقل وآلت دست شیطان می دانست، در مراحل مختلف، برخوردهای متفاوتی با آنان داشت و ضمن بیان نظر صریح اسلام در باره حکمیت و برخی مسایل دیگر، توانست گروهی بی غرض از این بی خردان را از سراشیبی سقوط نجات دهد، ولی دسته ای دیگر که هم چنان بر لجاجت و عصیان خود اصرار می ورزیدند، درنبردی سخت با سپاهیان اسلام، به هلاکت رسیدند و باقی ماندگان این گروه با هم فکری هم دستان خویش، توطئه قتل امیر مؤمنان علیه السلام را پی ریزی کردند و متأسفانه دراین توطئه شوم موفق شدند.
به دلیل اهمیت موضوع وماندگاری این افکار پلید درتاریخ اسلام ونیزدورنگه داشتن جامعه اسلامی از این تفکرانحرافی، دراین نوشته تلاش شده است تا ضمن شناسایی فرقه خوارج، خطر فتنه گری ها و نقش آنان در شهادت امام علی علیه السلام مورد بررسی وتجزیه و تحلیل قرار گیرد.
می روم از این دنیا، با صورت خونینم
زهرا و رسول الله، بنشسته به بالینم
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
ای شهر غم و محنت، من بار سفر بستم
چـون فاطمه، مظلوم و غریب هستم
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
امشب به خدا دادم، من خون سر خود را
فردا به جنان بوسم، محسن پسر خود را
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
ذکر سجده شد خاموش، بر لب علی امشب
تـازه شد به دل داغ زینب علی امشب
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
چهره زرد و لب خاموش، ناله گشته بی جوهر
ماندنی شده ماتم، رفتنی شده حیدر
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
آهم از جگر آید، اشک از بصرم ریزد
کس ندیده در عالم، خون دل ز سر ریزد
ای کوفه خداحافظ، من علی مظلومم (2)
*
از بزرگی شنیده بودم که در خطبه ها به صورتش سیلی می زد، اما ندانستم کجا نوشته است. مرور مظلومیتش گفته آن عزیز را باورم داد: والله دوست دارم که خدا میان من و شما جدایی اندازد و به پیامبرش ملحق سازد.3
پیامبر هم تاب نیاورده بود. شبی که ضربت خورد، به خوابش آمد؛ تسلی اش این بود:نفرینشان کن علی!4
*
مردم سست تر از آن بودند که فکرش را بشود کرد. گفته بود:همانا ملت ها صبح می کنند، در حالی که از ستم رهبرانشان در وحشتند؛ من اما صبح می کنم در حالی که از ستمگری پیروان خود وحشت دارم...
شما را به مبارزه دعوت می کنم، هنوز سخنم به آخر نرسیده، متفرق می شوید و در لباس پند و اندرز یکدیگر را فریب می دهید تا اثر سخنانم را از بین ببرید...
ادامه مطلب ...