شهادت بسیجی دلاور شهید اسفندیار کیانپور
هیئت
عزاداری سیدالشهدا(ع) مسجد ابالفضل را یک تنه با زحمات شبانه روزی به
بهترین وجه اداره میکرد و با پای برهنه به عشق مولایش حسین (ع) به دنبال
هیئت رهسپار می شد . صدای دعای کمیل های عاشقانه اش هنوز در گوش جان طنین
انداز است . علیرغم مشکلات خانوادگی فراوانی که داشت از هر گونه کمکی به
دوستان مسجد و محله دریغ نمی کرد. در مدرسه و دبیرستان جزء ممتازترین ها
بود و از این حیث هم به بچه ها یاری می رساند در جبهه جنگ از نظرشجاعت و
پاکیزگی زبانزد خاص و عام بود .
امکان نداشت به هنگام نماز در سجده های طولانی و عارفانه اش صدای هق هق گریه اش را متوجه نشوی .در عین نشاط و شادابی ظاهری همیشه دلی غمگین داشت .
چهره زیبا و دوست داشتنی اش هیچگاه از یادهایمان محو نمی شود .
او که در اخلاق پاکیزگی و شجاعت از ممتازترین ها بود سرانجام در عملیات غرور آفرین والفجر هشت در حالی که به هنگام شهادت دست راستش گره شده مانده بود و ندای الله اکبر سر می داد به موج خون نشست .
آری او بسیجی همیشه تنهای مسجد ابالفضل(ع) کیان شهید سرافراز اسفندیار کیانپور بود .
مطلب ارسالی از برادر عزیز غلامرضا نجفی
وی که در لحظه شهادت همانند مولای بی کفن مان اباعبدلله الحسین (ع) مادر نداشت
در شهادتش مادران و خواهران نمازگزار مسجد آنقدر گریستند که هیچکس متوجه نشد
مادر ندارد .
در آخرین وداعش در حالی که تمام امکانات هیئت عزاداری باب الحوائج مسجد برای
محرم آماده میکرد به داراب عباسپور گفت :
هیئت تحویل شما من دیگر از جبهه برنمی گردم !
واقعآ یکی از باشکوهترین عزاداری ها در منطقه و مسجد برای او برپا شد و زن و مرد
و کودک و پیر وجوان در سوگش به غم نشستند .
در وصیت نامه مفصل و معنوی زیبائی که نوشته بود و با صدای زنگ دار و زیبایش
نیز بر روی نوار کاست قرائت و ضبط نموده بود این اشعار به چشم می خورد :
بیا که قافله آهنگ کربلا دارد
هزار همسفر تشنه بلا دارد
بیا امام زمان را به چشم دل نگریم
بیا به نور وجودش ره خدا سپریم