ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
مادر، مادر
شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به
زبان آسان مىآید. بچهى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران
میشویم؟ یک بچهى انسان برود کشته بشود، دومى برود کشته بشود، سومى برود
کشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهى سالم و جوشان و
پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان
را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى که جنازهى بچههاشان
مىآمد یا حتّى نمىآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند،
اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و
در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.
همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضى بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائى که ممکن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند. اینها آن نقشهاى بىبدیل است. بعد آنچه که تا امروز ادامه دارد، همسرى با جانبازان است. خانمهائى رفتند همسر جانبازان شدند. یک مرد ناقصِ معیوبِ احیاناً بداخلاقِ به خاطر وضع جسمى یا اختلالات ناشى از موجگرفتگى و غیره را انسان به عنوان یک متعهد و یک مسئول، داوطلبانه و بدون هیچ اجبارى برود پذیرائىاش را به عهده بگیرد، خیلى فداکارى کرده است. یک وقت شما میگوئید من مىآیم روزى دو ساعت از شما پذیرائى میکنم. خب، هر روزى که شما میروید، او از شما تشکر میکند. یک وقت هست که نخیر، شما خودتان را به عنوان همسر او توى خانهى او میگذارید؛ شدید بدهکار! یعنى طبیعت کار این است که باید شما این کار را بکنید. اینها این فداکارى را کردند. اصلاً نمیشود نقش زنان را محاسبه کرد.
تایید شد
تا دقایقی دیگر با افتخار لینک می شوید
ان شاالله همیشه با قدرت مروج فرهنگ ناب اسلام باشیم
انتخابات آینده را دریابیم