مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

امام سجاد هم ضامن آهو بود

امام سجاد

شتری که هیچگاه تازیانه نخورد.

امام سجاد علیه السلام در بستر شهادت به فرزندش امام باقر علیه السلام فرمود: «پسرم! من بیست مرتبه با شترم ازمدینه به زیارت خانه خدا رفته ‏ام و در تمام عمر، حتى یک تازیانه به او نزده‏ ام!»

و در مورد علت این کار فرمود:

«قصاص در روز قیامت‏ به قدرى دامن‏گیر مجرمان م‏ی شود که من از ترس آن حتى به شترم تازیانه نزده ‏ام.»

هنگامى که حضرت از دنیا رفت و به خاک سپرده شد، آن شتر گردنش را روى قبر امام علیه السلام نهاد و ناله ‏هاى سوزناک سرداد. امام باقر علیه السلام تا دو مرتبه آن شتر را برگرداند اما طولى نکشید که بازگشت و در خاک غلطید و از دیدگان اشک ریخت و تا سه روز در آن حالت‏ باقى ماند.

امام باقر علیه السلام وقتى این حالت عجیب آن حیوان را ملاحظه نمود، فرمود: شتر را رها کنید که در حال وداع است.

مدتى نگذشت که آن شتر در کنار قبر مطهر امام سجاد علیه السلام جان سپرد.» (1)

پسرم! من بیست مرتبه با شترم از مدینه به زیارت خانه خدا رفته‏ام و در تمام عمر، حتى یک تازیانه به او نزده‏ام.

امام باقر علیه السلام فرمود: من و گروهى از مردم در حضور پدرم امام سجاد علیه السلام نشسته بودیم که ناگهان آهویى از صحرا آمد و در چند قدمى پدرم ایستاد و ناله کرد.

حاضران به پدرم گفتند: چه می ‏گوید؟

پدرم فرمود: می گوید: بچه‏ ام را فلانى صید کرده، از روز گذشته تا حال شیرنخورده، خواهش می ‏کنم آن را از او گرفته نزد من بیاور تا به او شیر بدهم.

امام سجاد علیه السلام شخصى را نزد صیاد فرستاد و به او پیام داد آن بچه آهو را بیاور. وقتى آورد، آهوى مادر تا بچه‏ اش را دید، چند بار دست‏هایش را به زمین کوبید و آه جانکاه و غم‏انگیزى کشید و بچه‏ اش را شیر داد.

سپس امام سجاد علیه السلام از صیاد خواهش کرد که بچه آهو را آزاد کند، صیاد قبول کرد. امام بچه آهو  را از او گرفت و به مادرش بخشید، آهو با همهمه خود سخنى گفت و همراه بچه‏اش به سوى صحرا روان شد.

حاضران به امام سجاد علیه السلام گفتند: آهو چه گفت؟ امام فرمود:

«براى شما در پیشگاه خدا دعا کرد و پاداش نیک طلبید». (2)

نظرات 2 + ارسال نظر
سردار خیبر یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:27 http://roozbeh-bakhtiari.blogfa.com

بسم رب الشهدا و الصدیقین

می دونید تو جبهه تعاون کجا بود؟!
محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون رو تحویل می دادند و به جاش یه پلاک می گرفتند
و بعد از اینکه می خواستند برن خونشون می رفتند تعاون پلاک رو تحویل می دادند و وسایل شخصیشون رو
تحویل می گرفتند
می دونید حدود شش هزار ساک هنوز که هنوزه داخل تعاون مونده

و این یعنی اینکه هیچ وقت هیچ پلاکی
برنگشته تا وسایلش رو تحویل بدن
هیچ وقت . . .

شهدا شرمنده ایم

از بچه های گروه شهید حسین گودرزی سه‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 15:50 http://www.yamohammad.com

سلام آقای حبیبی پس چی شد منتظر عکس های جشن شب یکشنبه هستیم سید حمزه فاضلی عکس های زیادی گرفتم میتو نید عکسا رو از اون بگیرد منتظر هستم.................[:S007:

سلام دوست عزیز
چشم پیگیری شد .در دست اقدام است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد