ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
ملاکهاى دوست خوب
در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید: 1- کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست،(1)
2- عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است،(2)
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،(3)
مطلب ارسالی از برادر محرابی
3- خیانت کار نباشد
4- ستمکار نباشد
5- سخن چین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد،(4)
6- آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد،(5)
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا
گرنخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
7- قاطع رحم نباشد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ((پدرم امام سجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت باکسانى که قطع رحم مى کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بارمورد لعن و نفرین پروردگار یافتم))،(6) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشددر حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
8- عیب جو نباشد
امام على (علیه السلام) فرمود: ((از رفاقت و نشست و برخاست باکسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى ماند و خود نیزطعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد))،(7)
پینوشتها:
1) سوره کهف، آیه 28
2)غررالحکم، حرف الف
3) مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124
4) بحارالانوار، ج 75، ص 229
5)بحارالانوار، ج 71، ص 198
6) تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45
7) غررالحکم، باب الف
منبع: ماهنامه پرسمان
کد خبر: ۱۴۱۶۶۶تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۱تعداد بازدید: ۲۳۷۴نسخه چاپی
ارسال به دوستان
ذخیره ویژگیهای دوست واقعی
حضرت آیتالله خامنهای، در جلسه درس خارج فقه معظم له در بیستم دیماه 89 به شرح حدیثی از حضرت امام جعفرصادق (ع) پرداختتند.
به گزارش ایسنا متن بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، در این جلسه به شرح ذیل است:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَات»
شافی، ص 651
فى الکافى، عن الصّادق (علیهالسّلام): «لا تکون الصّداقة الاّ بحدودها». صداقت(1) مرزهائى دارد که اگر این خطوط اصلى و این مرزها وجود داشت، صداقتى که آثار فراوان شرعى و برادرى شرعى بر آن مترتب است، مترتب خواهد شد؛ والاّ نه. «فمن کانت فیه هذه الحدود او شىء منها فانسبه الى الصّداقة». حالا اگر همهى حدود هم نبود، بعضى از این خطوط و مرزها باید باشد تا صداقت صدق کند.
«و من لم یکن فیه شىء منها فلا تنسبه الى شىء من الصّداقة فأوّلها ان تکون سریرته و علانیته لک واحدة». اول این است که ظاهر و باطنش با تو یکسان باشد. اینجور نباشد که در ظاهر اظهار دوستى کند، [اما] در باطن با تو دشمن باشد؛ یا اینکه دوست نباشد، حداقل خیر تو را نخواهد. این اولین شرط صداقت است.
«و الثّانیة ان یرى زینک زینه و شینک شینه»؛ [دوم اینکه] آنچه را که زینت توست، زینت خود بداند؛ آنچه عیب توست، عیب خود بداند. اگر شما به مقام علمى دست پیدا می کنید، یا یک کار برجستهاى میکنید که زینت براى شماست، این را براى خودش زینت بداند. اگر خداى نکرده چیزى در شما هست، صفتى، کارى، عملى که موجب عیب شماست، این را عیب خودش بداند؛ که طبعاً آثارى بر این مترتب است: سعى میکند برطرف کند، سعى میکند آن را پنهان کند. اینجور نباشد که منتظر بماند تا شما یک لغزشى پیدا کنید، خوشحال بشود از این لغزش. صداقت این نیست.
«و الثّالثة ان لاتغیّره علیک ولایة و لا مال»؛ [سوم اینکه] اگر به یک قدرتى، حکومتى، ریاستى دست پیدا کرد، یا به یک مالى دست پیدا کرد، ثروتمند شد، وضعش با تو عوض نشود، تغییر نکند. بعضىها اینجورىاند دیگر؛ با آدم رفیقند، به مجرد اینکه به یک مال و منالى، پولى، زندگىاى، چیزى میرسند، آدم مىبیند اصلا نمیشناسند آدم را. اصلا نمیشناسد، کانّه نمیشناسد آدم را؛ از این قبیل هم دیدهایم آدمهایی را. اینجور نباشد. داشتن مال و مقام او را عوض نکند، وضعش را با تو [عوض نکند].
«و الرّابعة ان لا یمنعک شیئا تناله مقدرته»؛ [چهارم اینکه] هر کار از دستش برمىآید، از تو دریغ نکند. خدمتى میتواند بکند، کمکى، وساطتى، توصیهاى، هر کار میتواند براى تو بکند و خیرى به تو برساند؛ از این امتناع نکند.
«و الخامسة و هى تجمع هذه الخصال ان لا یسلمک عند النّکبات»؛ [پنجم اینکه] در نکبتها و رویگردانىهاى دنیا تو را رها نکند. [اگر] به یک مشکلى دچار شدى، [به یک] بیمارىاى دچار شدى، سختىاى پیدا کردى؛ انواع و اقسام سختىها دیگر - حالا در زمان ما ملاحظه میکنید؛ سختىهاى سیاسى و سختىهاى اقتصادى و حیثیتى و همه چى هست دیگر؛ انواعش را داریم مىبینیم، که در گذشته در دوران هایى اینها را نمی دیدیم، لیکن حالا جلوى چشم ماست؛ امتحانها فراوان است - [در] اینطور موارد تو را رها نکند؛ کمک کند.