یلدا امشب پای قصه طولانیترین غصه روزگار مینشیند
امشب بلندترین شب سال، شب هفتم شهادت امام شهداست. امشب طولانیترین شب سال، حامل طولانیترین غم تاریخ است.
شاید طولانیترین شب یا شبهایی که بر اهل حسین علیهالسلام به سختی صبح شد، شب یا شبهایی بود که خانواده ایشان در خرابه شام از سر گذراند و قبل از ترک آن به سوی مدینه، «هفت» روز برای شهدای کربلا عزاداری کردند.
یلدا امشب پای قصه طولانیترین غصه روزگار مینشیند
امشب بلندترین شب سال، شب هفتم شهادت امام شهداست. امشب طولانیترین شب سال، حامل طولانیترین غم تاریخ است.
شاید طولانیترین شب یا شبهایی که بر اهل حسین علیهالسلام به سختی صبح شد، شب یا شبهایی بود که خانواده ایشان در خرابه شام از سر گذراند و قبل از ترک آن به سوی مدینه، «هفت» روز برای شهدای کربلا عزاداری کردند.
امسال بلندترین شب سال با شب هفتم شهادت امام شهدا تلاقی پیدا کرده است تا شاید من و تو را یاد شبهای خرابه شام، یاد رنج طولانی زینب بیندازد و شاید لطف یلدای امسال سر تا پا گوش شدن پای نقل قصهی پرغصه بانویی باشد که طولانیترین غم هستی را بر دلش بار کردند.
شاید خرابه شام اولین «تکیه حسینی» باشد؛ چه آنکه پس از کربلا روضه حسین اول در آن طنین انداخت سپس نوحه حزین کودکان یتیم در آن زمزمه شد. که میداند زینب اولین شب طولانی خرابه شام را چگونه صبح کرد؟ رقیه را، سکینه را، فاطمه صغرا را چگونه آرام کرد؟ که میداند زینب در آن شب چه روضهای برای دختران رسول خدا خواند؟
آیا دختران رسول خدا /حریم سراپرده لافتی شده وقت آنکه اسیری روید /به شام جفا با حقیری روید
امشب طولانیترین شب سال، حامل طولانیترین غم تاریخ است. امشب بزرگ خانواده زینب است. به رسم قدیم که در چنین شبی، خُرد و کلان پای دم گرم بزرگ خانواده گرد مینشستند، قصه میشنیدند، زینب چه قصهای برای گفتن دارد تا رقیه بشنود و قرار گیرد، فاطمه آرام شود و سکینه زبان نگیرد؟
تا حالا اندیشیدهاید زینب در این شب بلند و سیاه چه گفت و چه شنید و چه کرد؟ امشب در بلندترین شب سال، خود را جای زینب ببینید و زیر لب بگویید: «یا حسیناه! یا حبیب رسولالله، یا ابن مکة ومنی، یا ابن فاطمة الزهراء سیدة النساء، یا ابن محمد المصطفی ادرکنا!».