ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
فرشتگان که درس کرامت به انسان میدهند، تسبیح گوی و تحمید گوی حق هستند و در حقیقت همین تسبیح و تحمید گویی آن ها وجه شباهت آن ها با دیگر موجودات یعنی جمادات و نباتات است: «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ» اما این ها برای خود استغفار نمی کنند، چرا که اهل گناه نیستند و گناه از آن ها دور است.
البته این وجه اشتراک دلیلی بر تساوی جایگاهشان نیست. اگر چه فرشتگان برای خودشان استغفار نمی کنند اما برای دیگران استغفار میکنند این مطلب در (سوره شوری آیه 5) بیان شده است: «وَالْمَلَائِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ و فرشتگان در حالى که به ستایش پروردگارشان مشغولند او را تسبیح مى گویند و از او می خواهند که براى زمینیان آیینى مقرر کند و کسانى که آن را بپذیرند بیامرزد. بدانید که خداست که بسیار آمرزنده و مهربان است.»
تا به حال به اینکه زمان مرگتان کی و چه روزی است فکر کرده اید؟
به نتیجه ای هم رسیده اید؟
اصلا تا به حال به موضوع مرگ فکر کرده اید یا همیشه تا این موضوع میاید که ذهن شما را درگیر کند، یا یک سری اتفاقاتی می افتد که شما را به فکر کردن پیرامون آن وادار کند ازش فرار کرده اید و با حدیث نفس یا با صدای بلند گفته اید:
من و مرگ؟!! من خیلی جوانم! مرگ مال آدم هایی است که سن و سالی از آنها گذشته، با انواع بیماری ها از چربی خون و فشار و ... دست و پنجه نرم می کنند!!
انگار آیات قرآن و وعده ها و کلام خالق مهربانمان که ما را خلق کرده است را فراموش کرده ایم؛ او در مورد مرگ و گرفتن جان آدم ها هیچ قید و فاکتوری را ذکر نکرده است؛ نگفته اگر هنوز سنتان کم است مرگ با شما کاری ندارد ، نگفته مسن ها مراقب مردن باشند، این ها هیچ کدام حرف خدای متعال نیست و همه و همه باور های اشتباه من و شمایی است که مرگ را از خودمان دور می بینیم ....
او فقط یک چیز گفته و آن اینکه : مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ (17، شوری)
شاید زیباترین و حکیمانه ترین جمله ای که می تواند انسان را به مرگ متمرکز کند و آدمی را به وسیله این موضوع تنبهی دهد تا در رفتارهایشان تجدید نظری داشته باشند همین است؛ و چه میدانی، شاید لحظه (قیامت) نزدیک باشد.
همین که بدانیم مرگ و مردن برای همه هست و پیر و جوان ندارد، خیلی چیزها را می تواند تغییر دهد؛
ادامه مطلب ...آن روز همه آمده بودند حتی مادران شهیدی که میدانستند ماهی به آبزدهشان در این کاروان نیست. مادری که ساعتها قبل از ورود سیل خروشان جمعیت به همراه موکب شهیدان از بهارستان بر روی پلههای شهرداری تهران نشسته بود و عکس تنها پسرش را بالباس غواصی روی خاک کنار آب در آغوش کشیده بود.
من هم فرصت را غنیمت شمردم از او به همراه پسرش عکس گرفتم.
هنوز شهدا نیامده بودند دوباره توجه مرا به خودش جلب کرد هرچند فضا فضای گفتگو نبود اما دلم نیامد آرام از کنارش عبور کنم و تنها دستاوردم یک قاب عکس باشد و بس.
صدای هیاهوی جمعیت و مداحی نمیگذاشت تا راحت با او صحبت کنم روی پله پایینی نشستم و بوسهای بر دستان چینخوردهاش زدم و سلامی آرام کردم.
او هم مرا بیپاسخ نگذاشت و با لبخندی مادرانه بر چهره سالخوردهاش جوابم را داد و گفت: سلام
این مکالمه کوتاه به یک گفتگوی صمیمی تبدیل شد بین ما و این مادر شهید شد. این گفتگو را که در ادامه میآید از دست ندهید.
عکس غنیمتی
حمید هویتم است
در ابتدا از او خواستم تا خودش را معرفی کند. گویا هویتش هم 30 سال است گرهخورده به نام فرزند شهیدش.
مادر جان خودتان را معرفی کنید.
من مادر شهید حمید میانلو مطلق هستم.
چند فرزند داشتید؟
2 دختر و یک پسردارم که حمید فرزند دومم است.
در ادامه مطلب بقیه گفتگو را ببینید.
ادامه مطلب ...