مراسم شب دهم محرم به یاد شهیدان
شهید سالم باقر پور *****شهید حمید عبدالی ***** شهید غلامعباس دریایی
برگزار گردید . جهت شادی روح شهدا و والدین گرامیشان با ذکر صلوات فاتحه ای نثار کنیم.
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
بفیه تصاویر را در ادامه مطلب ببنید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببنید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببیند.
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...مراسم شب دهم محرم به یاد شهیدان
شهید سالم باقر پور *****شهید حمید عبدالی ***** شهید غلامعباس دریایی
برگزار گردید . جهت شادی روح شهدا و والدین گرامیشان با ذکر صلوات فاتحه ای نثار کنیم.
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...مراسم شب هشتم محرم به یاد شهیدان
شهید غلامرضا غلامعلی پور *****شهید مسعود تقوی زاده ***** شهید رضا نیک فرجام
برگزار می گردد . جهت شادی روح شهدا و والدین گرامیشان با ذکر صلوات فاتحه ای نثار کنیم.
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...مراسم زیارت عاشورا وآمادگی جهت زیارت بهشت رضوان
شنبه مورخ 94/06/07منزل برادر عظیمی
یکشنبه مورخ 94/06/08منزل برادر باوی
دوشنبه مورخ 94/06/09 منزل برادر حسین عبیداوی
سه شنبه 94/06/10 منزل برادر حاج هاشم نیسی
رضاجان
دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی
(راهنمای دانلود فایل از طریق مرورگر: بر روی «دانلود آمدم ای شاه، پناهم بده – کریمخانی» کلیک راست کنید و گزینه save را انتخاب کنید. گزینه save در مرورگرهای مختلف دارای پسوندهای مختلف میباشد.)
سالروز ورود آزادگان را به میهن اسلامی گرامی میداریم.
آزاده سرافراز محمود سقا کهوازی
محمود برادر شهید احمدعلی سقاکهوازی بود . با سن کم به جهه آمده بود . جثه کوچک و چهره معصومی داشت .
پدر و مادر و برادران محمود خانواده مقاوم و با روحیه بالائی داشتند . بعد از شهادت احمدعلی اینک هم پدر و هم پسر دیگر در جبهه ها حضور داشتند . سایر برادران محمود کوچکتر از او بودند و و امکان حضور در جبهه نداشتند و الا آنها هم به جبهه می آمدند .
شب عملیات یکی خودش را در آغوشم انداخت و با اشکهای فراوانی که می ریخت طلب حلالیت میکرد و می گفت اگر تو هم شهید شدی مرا شفاعت کن !
نگاهش کردم محمود بود ! تعجبم برانگیخته شد . محمود با آن سن کم و آن خانواده و فضائل دیگر نیازی به شفاعت چون من روسیاهی نداشت ! اما روح بلند و پاک او بیش از این را می طلبید .
وقتی عقب نشینی تلخ عملیات کربلای چهار اتفاق افتاد محمود باز نگشت و نام او جزء مفقودین بود و هیچ خبری از او نداشتیم همانند عزیز و مقداد و غلامعلی ...
مطلب ارسالی از برادر غلامرضا نجفی
سالروز غرورآفرین بازگشت آزادگان عزیز و سرافراز به میهن اسلامی گرامی باد.
زندگینامه پاسدار شهید رضا نیک فرجام
بسم رب الشهدا
شهدا در تمامی قرون و اعصار بعنوان اسوه و الگو مطح می شوند و انسانها را بسوی خیرها و دوری از بدیها فرا می خوانند. آری سخن از شهید است ؛ سخن از شهیدی عزیزی است که مرد تقوا و فضیلت و اسوه و الگوی صداقت و طهارت است . بی باک مردی که خلوصش در برخوردها؛ محبت های بی دریغش نسبت به پاکان و پایداری و استواریش در حق ؛ در مدت کوتاه و پر بار حیاتش آشکار بوده است سخن از شهید شاهدی است که جسدش را مدتی فرشتگان حراست کردند . ای شهید عزیز چه نیکو ندای هل من ناصر ینصرنی امام عزیزمان را پاسخگو شدی و آنچنان غریبانه شهید گشتی که نه قلم را یارینوشتن و نه زبان را یاری بیان است . مضلومانه جنگیدی و غریبانه شهید شدی . می خواهیم از شهیدی سخن بگوییم و یاد بزرگی را گرامی بداریم که لحظه لحظه حیاتش عشق بود ....
با نگاه اول مجذوب چهره زیبا و دوست داشتنی اش میشدی . آنقدر نسبت به عبادات٬ نماز و روزه اهمیت میداد که نه خدا را با چشم می بیند که ناظر اعمال اوست . با سن کمی که داشت هیچکس در حضورش جرات غیبت کردن نداشت .
آن شبی که منافقین کوردل مسجد را با بمب ساعتی منفجر کردند اسلحه دار پایگاه امام خمینی (ره) بود و از چند ناحیه شکم مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت و در بیمارستان بقیة الله ( عچ) تهران بستری شد .
وقتی که مادر عزیزیش به او گفت : چه آرزویی داری ؟ گفت مرا زودتر به مسجد ببرید دوست دارم روی خرابه های مسجد بستری باشم.
ادامه مطلب ...
از راست به چپ بسیجیان دلاور محمددشت بزرگ و مهندس حاج احمدمحرابی و شهیدان بزرگوار
عیسی جابری(شهیدکربلای4) و شهرام صفائی(شهیدکربلای 5)
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید.
ادامه مطلب ...
یکی از کارهایی که مساجد و هیئتها برای بزرگداشت ایام مختلف انجام میدهند، نوشتن نامواره، واژهنگاری و جملات مرتبط با ایام روی ماشینها است. برای انجام این کار نیاز به کلیشه است. برای ساخت کلیشه هم از فایلهایی که در نرم افزارهای برداری طراحی شده باشه باید استفاده کرد. در این مطلب مجموعه ای از طرحها و نوشتههایی که قابلیت کلیشه شدن دارن رو در قالب فایل پی دی اف و ای پی اس تقدیم شما خواهیم کرد تا برای بزرگداشت میلاد امام حسن مجتبی علیهالسلام از آن استفاده کنید.
دریافت فایل eps
حجم: 1.68 مگابایت
دریافت فایل PDF
حجم: 1.16 مگابایت
ادامه مطلب ...
بقیه تصاویر را در ادامه مطلب ببینید. التماس دعا...
ادامه مطلب ...یادم هست که حضرت امام خمینی (س) در وصف شهدا، جمله ای معروف داشتند که میفرمود: «شهید نظر میکند به وجه الله» امروز در پایان لیلة الرغائب ، شبی که رایحه ی رغبت عاشقان را در دل دارد و در آدینه ای که انتظار رؤیت یار غایب میرود،داشتم به اتفاقات سخت و کمی عجیب روزهای اخیر می اندیشیدم .از یادآوری حرم امامین عسکریین و شهید حبیب جنت مکان که عبور کردم به دمشق رسیدم. ایستگاهی که عطر زینب کبری را به مشام جانم رساند.
چهره ی بشاش،سردار شهید هادی کجباف لحظه ای از برابر دیدگان نالایقم گذر کرد. شایسته نبودم تا همراهش شوم اماچشمان نافذش مرا اسیر خود کرد و بدنبال خویش کشاند تا برداشتی دیگر از این کلام زیبای امام را به ذهنم متبادر کند…. در چشمهای «هادی»میشد بدون واسطه خدا را دید….. باور کنید که بدور از اغراق ، از باور خودم حرف میزنم….
نگاهش پر از نجابت بود…..
پر از ادب بود….
بموقع پر از صلابت بود…
مهربانی ، همچون مروارید اشکهایش ، مهمان همیشه ی گوشه ی چشمانش بود….
در چشمان هادی،تصویرشفاف خدا دیده میشد….هادی پیش از شهادت غریبانه و مظلومانه اش ، و در طول زندگی مهربانانه اش نیز به وجه الله نظر کرده بود و چون همیشه به جمال رخ یار خیره بود ، لاجرم تصویر رخ یار در چشمان نجیب اش موج میزد… چشمان او انعکاس خدا بود…
و رفتارش از چشمانش تبعیت میکرد تا نامش با مسماتر گردد
و تجلی هدایت دلهای مشتاق بسوی خدا باشد.
به اتفاق «هادی» به دیدار«روزبه»هم رفتیم !!
و عجیب آنکه با اندکی دقت،
پی بردم که در همان یک چشم «روزبه» نیز ، چه خدا نمایان است…..!
آخرین لیلة الرغایب این دو، کمی زودتر پدیدار شده بود ،
چون دیگر وضوح خدا در چشمانشان به حد اعلا رسیده بود….!