ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
خاطراتی از همرزمان شهید حاج عبدالحسین آقایی
وقتی قامت به نماز می بست روح بلندش تا ملکوت به پرواز در می آمد و همه محو لحظات نماز خواندن او می شدند .حضورش باعث قوت قلب همه بود وقتی در جمع حاضر بود همانند نگین انگشتری و گل خوشبوئی بچه ها او را احاطه میکردند و هرکس حس می کرد که بهترین دوست اوست.
متن ارسالی از برادر نجفی
او در حال اتمام تحصیل در رشته مهندسی نفت بود که بفرمان مقتدا و رهبرش به جبهه آمده بود .
حاجی یک عارف کامل به تمام معنا بود . عظمت روحی و فکری او باعث شد تا در ابتدای حضور در جبهه و جنگ سریعآ در رده های بالای معاون فرماندهی گردان برسد تا همه بتوانند از انوار الهی او بهره مند شوند .
او چهره ای مصمم جدی و مهربان داشت . عاشق حضور در برنامه های دعای پرفیض کمیل وزیارت روحانی عاشورا و دعای ملکوتی توسل بود
اومحَرم بچه های گردان کربلای اهواز بود و همیشه از نصایح و نظرات روشنگرش بهره می جستیم .
در عملیات پرافتخار والفجر هشت آنگاه که بانگ یازهرا (س) رزمندگان اسلام لرزه بر تن بعثیان عفلقی افکنده بود حاجی را به عرش الهی و میهمانی شهدا دعوت کرده بودند .
پس از شنیدن خبر شهادتش که توآم با خبر شهادت شهید غریب اسفندیار کیانپور بود بی اختیار این آیه شریفه در ذهنم حاضر شد :
« یا ایتها النفس المطمئنه
ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی