مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

وصیت امام على علیه ‏السلام به امام حسن علیه‏ السلام‏

وصیت امام على علیه ‏السلام به امام حسن علیه‏ السلام‏

    ساعتى به شهادت مانده، به قرآن، نماز، حج، ایتام، اصلاح ذات البین، جهاد و تقوا وصیت کرد، «1» بعد کار ابن ملجم را در وصیت خود گذاشت. «2» چه کسى‏ این کار را در عالم کرده است که با فرق شکافته بگوید: با قاتلم این گونه برخورد کنید؟ یعنى او را به همه وصیت‏هاى خود وصل کرده است. وصیت او چه بود؟

حسن جان! اگر زنده ماندم که امر قاتل در اختیار خودم است و به شما ارتباطى ندارد. من مى‏دانم که با او چه کنم. على جان! نگفتى مى‏خواهى چه کنى، اما ما تو را مى‏شناسیم و مى‏دانیم که مى‏خواستى چه کار کنى. مى‏خواستى خوب شوى، کیسه پولى به او بدهى و او را آزاد کنى. این را ما مى‏دانیم.

اى انسان بى‏نظیر عالم! اى فرد! اى یگانه! خدا در ساختمان تو چه کرده است؟ گنجایشى به او داد که تمام ارزش‏هاى اخلاقى در او جمع باشد.

امیرالمؤمنین علیه‏السلام بر تمام هستى حکومتى دارد که آن حکومت بود و هست و خواهد بود. حکومتى نیز در گوشه‏اى از زمین بر مردم کوفه داشت. اما آن حکومتى که بر تمام مردم داشت، بسیار قوى بود، ولى همراه با عدالت.

در کوفه، در اوج قدرت، براى هدایت مردم سخنرانى مى‏کند، یکى از خوارج نهروان، از وسط جمعیت بلند شد و با عصبانیت گفت: «تَبّاً لَکَ یا عَلى» مرگ بر تو، چقدر هنرمندانه حرف مى‏زنى. چندین نفر آمدند زبانش را از دهانش بیرون بکشند، از روى منبر فرمود: مقصود او چه کسى بود؟ گفتند: على جان! تو. گفت:

پس چرا شما تکان مى‏خورید؟ شما براى چه تصمیم مى‏گیرید؟ آرام باشید، بگذارید بقیه سخنرانى را گوش بدهد، شاید بیدار شود. «3» حاکمى در این کره زمین با دشمنش این گونه رفتار مى‏کند؟ اگر کسى واقعا شیعه باشد، یعنى خدا و پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏وآله به او شیعه بشود بگویند، به تمام مقدسات عالم، در قیامت اهل نجات است. اگر شیعیان با تمام گناهان، صدها بار دل على علیه‏السلام را سوزانده باشند، باز در قیامت به خدا مى‏گوید: این‏ها را به من واگذار کن تا با خود به بهشت ببرم. چه کسى اخلاق او را دارد؟

على علیه‏السلام ظرف توحید کیفى است. بیان توحید کیفى کار من نیست. ما فقط مى‏توانیم توحید علمى را بیان کنیم و مقالات فلاسفه و حکما در باب توحید را شرح دهیم، ولى بیان توحید کیفى کار ما نیست.

على علیه‏السلام ظرف تمام حقایق نبوت، امامت، علم و اخلاق است و در این زمینه هیچ چیزى کم ندارد. این معمار اول على علیه‏السلام است.

 

على علیه‏السلام پروش یافته قرآن‏

معمار دومى که على علیه‏السلام را ساخت، قرآن بود. چه کسى مى‏داند قرآن چیست؟

از عالم ربانى، وجود مبارک علامه طباطبایى، «4» که سى سال زحمت کشید تا این تفسیر «المیزان» را نوشت، که حکماى شیعه مى‏گویند: صد سال دیگر معلوم مى‏شود که علامه در این تفسیر چه کرده است. در نوشته‏هاى شهید مطهرى نیز خوانده‏ام که ایشان گفته است: صد سال دیگر باید بفهمند که علامه چه کار کرده است. من دو گوشه کوچک درباره عظمت قرآن براى شما ذکر کنم.

شخصى پرسید: این هزار و پانصد سال، شما مفسرین قرآن شیعه و سنى چقدر از قرآن را فهمیده‏اید؟ ایشان فرمودند: تمام مفسرین شیعه و سنى اگر بخواهند تفسیرهایشان را جمع کنند و همه در یک صف بایستند، مى‏گویم: تا لب دریا آمدیم‏ و از بیرون امواج را نگاه کردیم، موجها را نوشتیم و درون آن را نمى‏دانیم که چه خبر است.

این قرآن است. رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏وآله مى‏فرمایند: در روز قیامت، وقتى پروردگار قرآن را در معرض دید اولین و آخرین قرار مى‏دهد:

«یَأتِى القُرآنُ یَوْمَ القِیامَهِ بِکْراً»

در قیامت تمام عالمیان مى‏بینند که این قرآن از نظر مفاهیم هنوز دست نخورده‏

است.

دریایى است که چیزى از درونش بیرون نیامده است. آن وقت کل این قرآن، على علیه‏السلام را ساخته است. من دیگر نمى‏توانم بهتر توضیح دهم. فقط بگویم: على علیه‏السلام‏

قرآن است و قرآن نیز على علیه‏السلام است. هیچ چیز از قرآن نیست که در على علیه‏السلام نباشد.

کدام قرآن؟ این قرآنى که روى کاغذها است؟ نه، آن قرآنى که به صورت کیفى در شب قدر نازل شده است:

«أَنزَلْنَهُ فِى لَیْلَهِ الْقَدْرِ» «5» آن قرآن درعلى علیه‏السلام جلوه کرد وایشان را ساخت. نه این قرآن لفظى. لفظ قرآن که ما را مى‏سازد.

ساختمان وجود ما را قرآن لفظى ساخته است، مثلًا به ما گفته است: نماز بخوان، ما گفتیم: چشم، این نماز ما، معمارى قرآن بر وجود ما است. روزه، توبه، حج، خمس، زکات و اعمال صالح معمارى الفاظ قرآن بر ساختمان وجودى ما است، ولى على علیه‏السلام کیفیت را قرآن معمارى کرده است.

 

پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏وآله سومین معمار وجود على علیه‏السلام‏

معمار و سازنده سوم این ساختمان، پیغمبر عظیم الشأن اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله است. اینجا جمله‏اى از خود على علیه‏السلام بشنوید که مى‏فرمایند: پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏وآله از نظر آداب انسانى ساخته خدا است و من ساخته شده پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏وآله هستم.

پیغمبر صلى‏الله‏علیه‏وآله درباره امیرالمؤمنین علیه‏السلام جمله‏اى دارند که خیلى کوتاه است، اما حرف عجیب و نابى است که انسان را شگفت زده مى‏کند.

گوشه‏اى از آن جمله این است که: در قیامت اگر به من بگویند: یا رسول الله! در عمر خود چه کردى تا بتوان تمام درهاى بهشت را به رویت باز کرد، مى‏گویم: من على علیه‏السلام را ساختم. مى‏گویند کافى است، چون تو کار را تمام کردى. دیگر چیزى نمى‏خواهد بگویى.

ساختن على علیه‏السلام هنر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله بوده است. اگر خدا مى‏خواست که على علیه‏السلام را در زمان حضرت ابراهیم علیه‏السلام به دنیا مى‏آورد و به او مى‏گفت که او را بساز، حضرت ابراهیم علیه‏السلام مى‏توانست کعبه بسازد، نه على علیه‏السلام را. حضرت ابراهیم علیه‏السلام باید محل‏

زاییده شدن على علیه‏السلام را مى‏ساخت. کار او ساختن على علیه‏السلام نبوده است.

ابن جنید بغدادى مى‏گوید: على جان! درباره تو چه بگوییم. دشمنان تو از شدت دشمنى، حتى بردن اسم تو را ممنوع کردند و دوستانت از ترس، حرف تو را نزدند. هر دو طرف تو را پنهان کردند، ولى تو از هر خورشیدى در این عالم فروزان‏تر هستى.

منشأ کون و مکان على است، على‏

مبدأ انس و جان على است، علی مظهر حق به عالم ملکوت‏

نور مطلق بدان على است، علی اسم اعظم، پدیده لوح و قلم‏

بر سر عرش، جان على است، علی یعنى اول ظهور ایزد پاک‏

به عیان و نهان على است، علی آسمان‏ها که دور زمین گردید

بر یکى نقطه، آن على است، علی چون نبى میهمان یزدان شد

دید خوش میزبان على است، على‏ «6»

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله در شب معراج سؤالى کرد: خدایا! بى‏واسطه با من حرف مى‏زدى، یا حرف‏ها را به على علیه‏السلام مى‏گفتى و او به من مى‏گفت؟ فرمود: نه، حبیب من، چون محبوب‏ترین خلق در قلب تو و نزد خودم على علیه‏السلام است، با صداى على علیه‏السلام با تو حرف زدم. «7»

کیستى اى که همه عالمى‏                        گر تو نبودى همه عالم نبود

در شب معراج که حق با على                 گفت سخن غیر تو محرم نبود «8»

 

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- بحار الأنوار: 75/ 99، باب 18؛ «وَصِیَّتُهُ علیه‏السلام عِنْدَ الْوَفَاهِ- هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ- ثُمَّ إِنِّى أُوصِیکَ یَا حَسَنُ وَ جَمِیعَ وُلْدِی- وَ أَهْلَ بَیْتِى وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِى مِنَ الْمُومِنِینَ- بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّکُمْ- وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ- وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا- فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله یَقُولُ- صَلَاحُ ذَاتِ الْبَیْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ- وَ إِنَّ الْمُبِیرَهَ وَ هِىَ الْحَالِقَهُ لِلدِّینِ فَسَادُ ذَاتِ الْبَیْنِ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ- انْظُرُوا ذَوِى أَرْحَامِکُمْ- فَصِلُوهُمْ یُهَوِّنُ اللَّهُ عَلَیْکُمُ الْحِسَابَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْأَیْتَامِ لَا یَضِیعُوا بِحَضْرَتِکُمْ- فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله یَقُولُ- مَنْ عَالَ یَتِیماً حَتَّى یَسْتَغْنِیَ- أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِکَ الْجَنَّهَ- کَمَا أَوْجَبَ لآِکِلِ مَالِ الْیَتِیمِ النَّارَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْقُرْآنِ- فَلَا یَسْبِقَنَّکُمْ إِلَى الْعِلْمِ بِهِ غَیْرُکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى جِیرَانِکُمْ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله أَوْصَى بِهِمْ- مَا زَالَ یُوصِى بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَیُوَرِّثُهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى بَیْتِ رَبِّکُمْ فَلَا یَخْلُو مِنْکُمْ مَا بَقِیتُمْ- فَإِنَّهُ إِنْ تُرِکَ لَمْ تُنَاظَرُوا- وَ أَدْنَى مَا یَرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ یُغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الصَّلَاهِ- فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عِمَادُ دِینِکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الزَّکَاهِ- فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى صِیَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَإِنَّ صِیَامَهُ جُنَّهٌ مِنَ النَّارِ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاکِینِ- فَشَارِکُوهُمْ فِى مَعَایِشِکُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ- فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ رَجُلَانِ إِمَامٌ هُدًى- أَوْ مُطِیعٌ لَهُ مُقْتَدٍ بِهُدَاهُ- اللَّهَ اللَّهَ فِى ذُرِّیَّهِ نَبِیِّکُمْ- لَا تُظْلَمَنَّ بَیْنَ أَظْهُرِکُمْ- وَ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى الْمَنْعِ عَنْهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى أَصْحَابِ نَبِیِّکُمُ- الَّذِینَ لَمْ یُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ یَأْوُوا مُحْدِثاً- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله أَوْصَى بِهِمْ- وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَیْرِهِمْ- وَ الْمُووِىَ لِلْمُحْدِثِینَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى النِّسَاءِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ- فَإِنَّ آخِرَ مَا تَکَلَّمَ بِهِ نَبِیُّکُمْ أَنْ قَالَ- أُوصِیکُمْ بِالضَّعِیفَیْنِ- النِّسَاءِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ- الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ- لَا تَخَافُوا فِى اللَّهِ لَوْمَهَ لَائِمٍ- یَکْفِکُمْ مَنْ أَرَادَکُمْ.»

(2)- الإرشاد، شیخ مفید: 1/ 21؛ «فَلَمَّا أُدْخِلَ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَى أَمِیرِ الْمُومِنِینَ علیه‏السلام نَظَرَ إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ إِنْ أَنَا مِتُّ فَاقْتُلُوهُ کَمَا قَتَلَنِى وَ إِنْ سَلِمْتُ رَأَیْتُ فِیهِ رَأْیِى.»

(3)- نهج‏البلاغه: حکمت 420؛ «وَ رُوِىَ أَنَّهُ علیه‏السلام کَانَ جَالِساً فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَهٌ جَمِیلَهٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ علیه‏السلام إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى امْرَأَهٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِىَ امْرَأَهٌ کَامْرَأَتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ‏قَاتَلَهُ اللَّهُ کَافِراً مَا أَفْقَهَهُ فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِیَقْتُلُوهُ فَقَالَ علیه‏السلام رُوَیْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ.»

(4)- شرح حال ایشان در کتاب تواضع و آثار آن، جلسه اول آمده است.

(5)- قدر 1: 97؛ «قرآن را در شب قدر نازل کردیم.»

(6)- صغیر اصفهانى.

(7)- بحار الأنوار: 18/ 386، باب 3؛ إرشاد القلوب: 2/ 233، الجزء الثانى؛ «وَ مِنْ کِتَابِ الْمَنَاقِبِ لِلْخُوَارَزْمِىِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَىِّ لُغَهٍ خَاطَبَکَ رَبُّکَ لَیْلَهَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِى بِلُغَهِ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ علیه‏السلام وَ أَلْهَمَنِى أَنْ قُلْتُ یَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِى أَنْتَ أَمْ عَلِىٌّ فَقَالَ یَا أَحْمَدُ أَنَا شَىْ‏ءٌ لَیْسَ کَالْأَشْیَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْیَاءِ خَلَقْتُکَ مِنْ نُورِى وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً مِنْ نُورِکَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِکَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَى قَلْبِکَ أَحَبَّ مِنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ علیه‏السلام فَخَاطَبْتُکَ بِلِسَانِهِ کَیْمَا یَطْمَئِنَّ قَلْبُکَ.»

 (8)- میرزا حبیب اللّه خراسانى.

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد