مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان
مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

مسجدحضرت ابوالفضل(علیه السلام)-پایگاه امام خمینی(ره)اهواز-کوی انقلاب-کیان

دستنوشته برادر بسیجی مصطفی بختیاری - هفته دفاع مقدس

دستنوشته برادر بسیجی مصطفی بختیاری                                        

             ‹‹ کجایند مردان بی ادعا»                                                                  

این روزها تداعی کنندة خاطره های زیادی است، یادآور دورانی است که اگر چه سخت بود اما پربود از شیرینی حقیقی ِعشق و ایمان و فداکاری و ایثار،دورانی که تنهاامام وبسیجیانش آن رادرک کردند . دورانی که بسیجی آن قدر خود را به خدا نزدیک می دید که بی پرده و صریح با او نجوا می کرد.

 در آستانه سالگرد  هفته دفاع مقدس قرار داریم ، 31 شهریور هر سال که یاد آور شروع یک جنگ تمام عیار و نابرابر است . جنگی که دنیای ظلم و ستم و شیطانی با همة توان و نیرویش به ملتی تنها ولی متکی به ایمان فرزندانش هجوم آورد . این روزها تداعی کنندة خاطره های زیادی است ، یادآور دورانی است که اگر چه سخت بود اما پر بود از شیرینی حقیقی ِ عشق و ایمان و فداکاری و ایثار ، دورانی که تنها امام و بسیجیانش آن را درک کردند . دورانی که بسیجی آن قدر خود را به خدا نزدیک می دید که بی پرده و صریح با او نجوا می کرد و تن خاکی خود را از روی خاکهای جبهه به افلاک پرواز داده و به عرش الهی متصل می کرد . بچه های جبهه اما هروقت به شهر بر می گشتند و بین مردم انگار دیده نمی شدن که خودشون می خواستن دیده نشن مه می خواستن رشتة  وصل به خدا پاره نشه که از جبهه دور نشن از دوستاشون عقب نیفتن که آرزو شون این بود که بوی خاک جبهه  رو همیشه استشمام کنند و همراهش باشن تا باز با دیدن خاک انتظار کشیده ، سنگرهای چشم به راه دوخته و خاکریز ایستاده به انتظار ، روحشون تازه بشه و خودشون  رو بسپارن به خدایی که اونو حس می کردن ،نزدیکشون بود ، باشون بود و وقت وصال هم ارجعی الی ربک براشون سر می داد که بیائید  در جوار خودم  که من از شما راضی ام . اون روزا بچه ها یکی یکی می رفتند و ما روهم در حسرت خودشون می گذاشتند . حالا از اون روزا خیلی گذشته و از جبهه و اهلش فقط یاد و خاطره ای باقی مونده تا واسه ما که موندیم لا اقل مرهمی باشد . واسه دلهای سوخته و حسرت کشیده از قافله عقب مونده ، برای چمشهایی که تا یاد اون ایام می افتن بی اختیار خیس اشک می شن . امروز اونایی که از قافله همرزمای شهید شون جا موندن ، اونایی که دو شا دوش بچه های شهید بودن ولی زمین گیر شدن ، اونایی که آسمونی شَدنِ دوستانشون رودیدن با هر بهونه ای دلاشون پرمی کشه سمت جبهه و سراغ اونروزها رو می گیرن و دوستای شهید شون تو این شهر شلوغ و پر از غفلت و فراموشی که کمتر اثری ازاون روزا داره و تنها چندتا عکس قدیمی شهدا اونم رنگ و رو رفته و قایم شده پشت درختای تو بلوارای خیابونا ، بدجوری دلشون تنگ شده و هوای دوستاشون رو می کنند،برای همین تا یه بهونه ای مثل سالگرد دفاع مقدس پیدا می کنن اونو براحتی از دست نمی دن و شده  برای چندروزخودشون رو ازهمه تعلقات دنیایی آزاد می کنن و رها می شن توآسمون قشنگ خاطره هاشون ومیرن سراغ رفیق بازی بادوستای شهیدشون  و  آرزومی کنن شفاعت اونا تو فردای قیامت نصیبشون بشه  

  

 کجائید ای شهیدان خدایی 

بلاجویان دشت کربلایی  

 کجائید ای سبک روحان عاشق  

پرنده تر زمرغان هوایی  

     شهیدان ای شهیدان ای شهیدان 

   

چشم انتظارشفاعت شما _مصطفی بختیاری 22/6/89  

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:10 http://maleloot.blogfa.com

باز هم در دل جنون آغاز شد
زخم میدانهای مین ابراز شد

باز هم مجنون لیلایی شدیم
بعد عمری باز شیدایی شدیم . . .

هفته دفاع مقدس مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد